دوستت دارم
نه تنها براي آنچه كه هستي
بلكه براي آنچه كه هستم هنگامي كه با توام
دوستت دارم نه تنها براي آنچه كه از خود ساخته اي
بلكه براي آنچه كه از من مي سازي
دوستت دارم , براي بخشي از وجودم كه تو شكوفايش مي كني
دوستت دارم ,چون دست بر دل فسرده ام مي نهي
زنگارهاي بي ارزش و بي مقدار را به سويي مي زني
و نور مي تاباني بر گنجينه هاي پنهاني كه تاكنون در ژرفا مانده بودند
دوستت دارم
چون ياريم مي كني كه از تخته پاره هاي زندگي نه يك كپر, كه معبدي در خور بنا نهم
كه كار روزانه ام نه يك سرشكستگي بلكه ترنم ترانه اي باشد
دوستت دارم
چون بيش از هر كيش و اييني به رويش من ياري رسانده اي
فراتر از هر سرنوشتي شادي را به من ارزاني داشتي
اين همه را هديه داده اي
بي هيچ تماسي , كلامي و يا اشارتي
به اين كار توانا گشته اي
چون خود بوده اي
شايد دوست بودن در نهايت همين معنا باشد
:: بازدید از این مطلب : 791
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15